شما چه یک معاملهگر روزانه چه یک نوسانگیر باشید، مفاهیم مهمی در مورد ریسک معاملات وجود دارد که باید آنها را بدانید. این مفاهیم نه تنها اساس نگرش شما به بازار را شکل میدهند بلکه باعث میشوند بتوانید فعالیتها و تصمیمات معاملاتی خود را بهتر مدیریت کنید. نسبت ریسک به ریوارد که گاهی اوقات به عنوان نسبت R/R شناخته میشود، یکی از از همین مفاهیم است که احتمال سود و زیان یک معامله را تخمین میزند. در ادامه این مقاله از آکادمی مزدکس قصد داریم، ریسک به ریوارد، نحوه محاسبه و اهمیت آن را در معاملات بازارهای مالی بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد نشاندهنده احتمال سودی است که یک تریدر میتواند به ازای هر دلار که به سرمایهگذاری خود اختصاص میدهد (ریسک)، دریافت کند. بسیاری از سرمایهگذاران از نسبت ریسک به ریوارد برای مقایسه بازدهی مورد انتظار با میزان ریسکی که برای کسب آن متعهد میشوند، استفاده میکنند. مثال زیر را در نظر بگیرید: سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد 1:7، نشان میدهد که معاملهگر مایل به ریسک 1 دلاری برای کسب سود 7 دلاری است و یا نسبت ریسک به ریوارد 1:3 حاکی از آن است که سرمایهگذار انتظار دارد به ازای هر یک 1 دلار سرمایه خود، 3 دلار سود کسب کند.
معاملهگران اغلب از ریسک به ریوارد برای برنامهریزی انجام معاملات خود بهره میبرند و این نرخ با تقسیم ضرر معاملهگر که با حرکت قیمت در جهت مخالف (ریسک) رخ میدهد؛ بر میزان سودی که انتظار دارد در زمان بستن پوزیشن کسب کند (ریوارد)، محاسبه میشود.
نسبت ریسک به ریوارد به شما چه میگوید؟
نسبت ریسک به ریوارد به سرمایهگذاران کمک میکند تا ریسک از دست دادن پول خود در معاملات را مدیریت کنند. حتی در صورتی که یک تریدر، معاملات سودآوری داشته باشد، اگر نرخ موفقیت او زیر 50 درصد باشد، در طول زمان ضرر خواهد کرد. نسبت ریسک به ریوارد از اختلاف بین «نقطه ورود با استاپ لاس» و «نقطه فروش با نقطه ورود» حاصل میشود.
سرمایهگذاران معمولاً هنگام معاملات از دستور استاپ لاس استفاده میکنند تا موجب به حداقل رساندن ضرر خود شده و به مدیریت بهتر سرمایه خود با تمرکز بر ریسک/ریوارد کمک کنند. دستور حد ضرر یک محرک معاملاتی است که روی سهام قرار میگیرد و در صورت رسیدن قیمت به پایینترین حد تعیین شده، فروش سهام از یک سبد را به صورت خودکار انجام میدهد. سرمایهگذاران میتوانند به طور خودکار دستورات استاپ لاس را از طریق صرافیها تنظیم کنند.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، ابتدا باید با مشخص کردن سطوح ورود و خروج معاملاتی خود شروع کنید. هر دوی این سطوح توسط معاملهگر تعیین میشوند.
ریسک عبارت است از کل زیان متحمل شده که با دستور استاپ لاس ایجاد میشود. این عدد از تفاوت بین نقطه ورود به معامله و نقطه استاپ لاس حاصل میشود.
ریوارد عبارت است از کل سود بالقوهای که توسط یک هدف قیمتی ایجاد میشود. این نقطهای است که در آن سهامی فروخته میشود. به عبارتی ریوارد کل مبلغی است که میتوانید از معامله به دست آورید و از تفاوت بین نقطه سود و نقطه ورود به دست میآید.
با محاسبه این دو سطح، از رابطه بین آنها نسبت ریسک به ریوارد به دست میآید: یعنی ریسک تقسیم بر بر ریوارد.
اگر این نسبت بزرگتر از 1.0 بود، احتمال ریسک یا ضرر بیشتر از سود در معامله است و اگر این نسبت کمتر از 1.0 بود، احتمال سود بیشتر از ضرر است.
به عنوان مثال، اگر سهامی را در نقطه ورود 25.60 دلار خریداری کنید و سپس یک حد ضرر در نقطه 25.50 دلار و یک هدف سود در 25.85 دلار تنظیم کنید، نسبت ریسک به ریوارد به این صورت محاسبه میشو.:
(25.6-25.50) /(25.85-25.60)=-0.1 / 0.25 = 0.4
معاملات با چه ریسک به ریواردی قابل اطمینان است؟
همیشه بهتر است معاملاتی را انتخاب کنید که نسبت ریسک به ریوارد کمتری دارند. این بدان معناست که پتانسیل سود آنها بیشتر از ریسک باشد. معاملات با نسبت ریسک به ریوارد کمتر از 1.0 احتمالاً نتایج بهتری خواهند داشت. برای اکثر معاملهگران روزانه، نسبت ریسک به ریوارد معمولا بین 1.0 تا 0.25 قرار میگیرد.
نکته: معاملهگران روزانه، معاملهگران نوسانی و سرمایهگذاران باید از معاملات با ریسک به ریوارد بیشتر از 1.0 دوری کنند. (در بازار به اندازه کافی فرصتهای مطلوب وجود دارد).
هنگام تعیین ریسک به ریوارد یک معامله، استاپ لاس خود را در مکانی منطقی قرار دهید. سپس، بر اساس استراتژی و تحلیل خود، یک نقطه سود منطقی را درنظر بگیرید. این سطوح نباید به طور تصادفی انتخاب شوند.
زمانی که مکان استاپ لاس و تیک پروفیت تعیین شد، میتوانید ریسک به ریوارد معامله خود را ارزیابی کنید و تصمیم بگیرید که آیا ارزش انجام دادن دارد یا خیر.
محدودیتهای نسبت ریسک به ریوارد
صرفاً نسبت ریسک به ریوارد پایین، همه آنچه که باید در مورد انجام یک معامله بدانید را به شما نمیگوید. یکی از اشتباهات رایج معاملهگران روزانه این است که قبل از تجزیه و تحلیل یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد خاصی را در ذهن خود شکل میدهند. در صورتی که «محاسبه ریسک به ریوارد، باید پس از تحلیل بازار صورت گیرد». این اشتباه باعث میشود معاملهگران بدون در نظر گرفتن شرایط بازار، اهداف استاپ لاس و تیک پروفیت خود را بر اساس نقطه ورود تعیین کنند. توجه داشته باشید که برای استفاده موثر از ریسک به ریوارد، به یک پلن معاملاتی نیاز دارید که در آن موارد زیر را پوشش دهد:
- شرایط بازار قابل قبول باشد.
- زمان و نقطه ورود به یک معامله تعیین شده باشد.
- نقاط استاپ لاس، تیک پروفیت مشخص شده باشد.
نسبت ریسک به ریوارد نباید تنها معیار شما برای تعیین اینکه آیا معامله ریسک خوبی دارد یا خیر باشد. همچنین R/R اغلب با سایر نسبتهای مدیریت ریسک هم استفاده میشود، مانند:
- نسبت برد/ باخت (win/loss ratio)، که تعداد معاملات برنده و بازنده را مقایسه میکند.
- درصد سر به سر (break-even percentage,)، که تعداد معاملات برندهای را که برای جبران ضرر ضروری هستند را نشان میدهد.
مثالی از نسبت ریسک به ریوارد
یک معاملهگر 100 سهم از شرکتی را به قیمت 20 دلار خریداری میکند و برای اطمینان از اینکه مجموع ضرر او از 500 دلار تجاوز نکند، یک استاپ لاس در قیمت 15 دلار ثبت میکند. همچنین او معتقد است که قیمت سهام او طی چند ماه آینده به 30 دلار خواهد رسید. در این حالت، معاملهگر مایل است 5 دلار به ازای هر سهم ریسک کند تا در پایان، سود مورد انتظار 10 دلار را به ازای هر سهم بدست آورد.
از آنجایی که معاملهگر میخواهد دو برابر مقداری که ریسک کرده سود به دست آورد، میتوان گفت که نسبت ریسک به ریوارد او 1:2 است.
همچنین اگر معاملهگر ترجیح دهد برای یک سرمایهگذاری مشخص به دنبال ریسک به ریوارد 1:5 باشد (پنج واحد بازده مورد انتظار برای هر واحد ریسک)، آنگاه میتواند دستور استاپ لاس خود را اصلاح کند. اما درک این نکته مهم است که با انجام این کار، او احتمال موفقیت در معامله خود را تغییر داده است. اما چرا؟
در مثال بالا، فرض کنید معاملهگر دستور استاپ لاس خود را به جای 15 دلار روی 18 دلار قرار دهد و همچنان به خروج با تیک پروفیت 30 دلاری پایبند باشد. با انجام این کار، او مطمئناً ضرر احتمالی را کاهش میدهد (با فرض عدم تغییر در تعداد سهام)، اما احتمال اینکه عملکرد قیمت باعث استاپ خوردن او شود هم افزایش مییابد. دلیل آن این است که دستور استاپ لاس به نقطه ورود نزدیکتر شده است. بنابراین اگرچه سرمایهگذار ممکن است سود بیشتری (در مقایسه با زیان احتمالی) کسب کند، اما احتمال تحقق شرایط تعریف شده هم کمتر میشود.
جمع بندی
در این مقاله ما بررسی کردیم که نسبت ریسک به ریوارد چیست و معاملهگران چگونه میتوانند آن را در برنامه معاملاتی خود بگنجانند. چیزی که در مورد ریسک به ریوارد بسیار حائز اهمیت است، داشتن یک استراتژی معاملاتیست. شما با ثبت معاملات خود میتوانید تصویر دقیقتری از عملکرد استراتژیهای خود به دست آورید. علاوه بر این، به طور بالقوه میتوانید آنها را با شرایط مختلف بازار و طبقات دارایی مختلف تطبیق دهید.
همچنین استفاده از سایر فرمولها مانند «نسبت برد به باخت» یا «نقطه سر به سر»، به شما این امکان را میدهد تا نسبت ریسک به ریوارد هر معامله را با دید بهتری محاسبه کنید.
آیا شما در معاملات خود به نسبت ریسک به ریوارد پایبند هستید؟ لطفاً تجارب خود در این خصوص را با ما در میان بگذارید.
لینک کوتاه کپی شد https://mazdax.ir/academy/?p=7013