آکادمی مزدکس
پلتفرم مزدکس
/
آشنایی با معروف‌ترین مدل‌های پیش‌بینی قیمت بیت کوین

آشنایی با معروف‌ترین مدل‌های پیش‌بینی قیمت بیت کوین

همیشه صحبت از آینده و پیش‌بینی اتفاقات، امری جذاب برای بشر بوده است. خصوصاً وقتی پای بازارهای مالی به میان باشد. با گذشت بیش از یک دهه از خلق بیت کوین و رشد نمایی این پادشاه ارزهای دیجیتال، مدل‌های مختلفی از سوی تحلیلگران برای پیش‌بینی قیمت بیت کوین معرفی شده‌اند. مدل‌های بسیاری که سعی داشتند قیمت بیت کوین را برای آینده تخمین بزند. برخی از این مدلها با گذشت زمان نقض شدند اما سه مورد از تاثیرگذارترین مدل‌های پیش‌بینی قیمت که حداقل طی سال‌های اخیر سر و صدای زیادی به پا کردند، عبارتند از:

  • مدل انباشت به جریان (Stock-to-Flow)
  • مدل امواج الیوت (Elliot Wave)
  • مدل امواج فراگیر (Hyper Waves)

در ادامه این مقاله از آکادمی مزکس به معرفی این مدل‌های پیش‌بینی قیمت بیت کوین خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.

معرفی مدل انباشت به جریان

اولین و مشهورترین مدل پیش‌بینی قیمت بیت کوین، انباشت به جریان (stock-to-flow) یا S2F نام دارد که توسط فردی با نام مستعار پلن بی (Plan B) معرفی شد. پلن بی از سرمایه‌گذاران حوزه ارزهای دیجیتال و بلاک‌چین است که نام مستعار خود را از مبحث تسهیل کمی (Quantitative Easing) که در آن بانک‌های مرکزی از راه‌حل‌های جایگزین برای افزایش عرضه پول استفاده می‌کنند، برگرفته است. او در تمام توییت‌های خود از همین نام مستعار استفاده کرده و هویتش را همچنان مخفی نگه داشته است. طبق اطلاعات به دست آمده، پلن بی در کشور هلند متولد شده و بیش از ۲۵ سال سابقه فعالیت در بازارهای مالی را دارد.

مدل S2F روند بلندمدت ارزش بیت کوین را براساس کمیاب بودن این ارز دیجیتال پیش‌بینی می‌کند. از آنجایی که بیت کوین عرضه ثابتی دارد، بزرگترین ارزش این رمزارز برتر جهان، کمیابی و کاهش عرضه آن است. مدل انباشت به جریان با معیار قرار دادن انباشت طلا و نقره، به جریان عرضه در گردش موجود اشاره دارد. این مدل معتقد است که ارزش طلا در طول زمان به این دلیل افزایش یافته که نمی‌توان تمام عرضه طلا را ایجاد کرد و این فلز گرانبها را بی ارزش جلوه داد.

بر خلاف طلا و نقره، عرضه بیت کوین ثابت است و طی هر رویداد هاوینگ، نرخ عرضه BTC کاهش می‌یابد. بدین ترتیب از نظر تئوری، بیت کوین حتی از طلا و نقره کمیاب‌تر است. این مدل قبل از این هم به درستی پیش‌بینی کرده بود که ارزش بازار بیت کوین پس از هاوینگ ماه مه ۲۰۲۰ بیش از ۱ تریلیون دلار می‌شود. این پیش‌بینی پلن بی بر اساس عملکرد بیت کوین در هاوینگ‌های سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ انجام شده بود. پلن بی در آن زمان گفت:

«ارزش بازار بیت کوین پس از هاوینگ ماه مه ۲۰۲۰ یک تریلیون دلار خواهد شد و قیمت هر بیت کوین به ۵۵ هزار دلار می‌رسد. این واقعا شگفت انگیز است. به نظر من، گذشت زمان این موضوع را ثابت می‌کند و احتمالاً یک یا دو سال بعد از هاوینگ، این موضوع را خواهیم فهمید».

اما انتقاداتی هم پیرامون مدل انباشت به جریان (stock-to-flow) مطرح است که عموم آنها به دو مورد اصلی منتهی می‌شود:

۱. برخی می‌گویند فرض اینکه ارزش طلا صرفاً ناشی از نایابی (کمیابی) آن است فرضیه‌ای غلط است. از نظر این منتقدان اگر بیت کوین بجز کمیابی عرضه خود، ویژگی‌های سودمند دیگری نداشته باشد، این مدل شکست خواهد خورد.

۲. برخی دیگر تصور می‌کنند که استفاده از رگرسیون خطی در مدل انباشت به جریان، می‌تواند منجر به پیش‌ بینی‌های نادرست شود.

فرمول انباشت به جریان از طریق یک رگرسیون خطی با تقسیم انباشت یا عرضه کل یک دارایی بر عرضه سالیانه آن به دست می‌آید:

SF = stock / flow

به عنوان مثال اگر کل عرضه بیت کوین ۱۸,۸۴۷,۳۳۱ واحد BTC باشد که معادل ۸۹ درصد سقف عرضه آن است و همچنین عرضه سالیانه آن ۳۲۸,۵۰۰ واحد BTC باشد؛ در این صورت برای به دست آوردن نسبت انباشت به جریان، این دو مقدار را بر هم تقسیم می‌کنیم که ۵۷.۳۷۴ به دست می‌آید. این عدد نمایانگر این است اگر با نرخ عرضه فعلی بیت کوین استخراج شود، حدود ۵۷ سال زمان خواهد برد تا به مجموع بیت کوین های تولید شده برسیم. اما فرآیند هاوینگ این زمان را افزایش خواهد داد و کاهش عرضه، به افزایش کمیابی و بالا‌ رفتن قیمت منجر خواهد شد.

نیکو کوردیرو (Nico Cordeiro) مدیر ارشد صندوق پوشش ریسک Strix Leviathan و از منتقدین مدل انباشت به جریان، از S2F با عنوان «مدلی که مثل آفتاب‌پرست رنگ عوض می‌کند» نام برد!

او معتقد است استفاده از رگرسیون خطی برای ترسیم مدل S2F احتمال نتایج نادرست را افزایش می‌دهد. زیرا بسیاری از نقاط داده تصادفی می‌توانند در این مدل به عنوان نتیجه رگرسیون قرار بگیرند. اما، تعیین اینکه مدل S2F صحیح یا ناقص است، دشوار است. زیرا به اندازه کافی داده برای رد کردن پیش‌‌بینی‌های انجام شده توسط این مدل وجود ندارد. به عنوان مثال، شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ارزش بیت کوین به کمیابی آن وابسته است. با این وجود، اثبات این مسئله که کمیابی، عامل اصلی افزایش طول عمر طلا به عنوان اندوخته‌ی با ارزش نبوده، هنوز یک چالش است.

 معرفی مدل موج  الیوت (Elliott Wave)

نظریه موج الیوت در سال ۱۹۳۰ توسط رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) با هدف توصیف رفتار بازار، مطرح شد. الیوت متوجه شد که بازارهای مالی از الگوهای تکرارپذیر و قابل تشخیص پیروی می‌کنند که به پیش‌بینی نقاط عطف کلیدی و روندهای بعدی کمک می‌کند.

امروزه نظریه موج الیوت به طور گسترده توسط تحلیلگران تکنیکال بازارهای مالی برای تعیین چرخه بازار استفاده می‌شود. موج الیوت با این فرضیه که بازار بر اساس روانشناسی توده‌ها حرکت می‌کند، به پیش‌بینی چرخه‌های نزولی و صعودی می‌پردازد. 

یک چرخه کامل قیمت در این الگو، از ۸ موج (امواج محرک و امواج اصلاحی) تشکیل شده که در کنار هم به تشخیص روند بازار و پیش‌بینی قیمت کمک می‌کند. برای تشخیص هریک از روندها، باید با مفهومی به نام درجات امواج آشنا باشید. الیوت، امواج را در ۹ درجه از «بسیار جزئی» تا «فوق بزرگ» توصیف میکند. 

تشخیص امواج محرک و اصلاحی در این الگو اهمیت زیادی دارد. به طور معمول، امواج محرک، حرکتی شدید و قوی در جهت روند قیمت دارند و امواج اصلاحی، حرکتی ضعیف‌تر در خلاف جهت روند دارند. بنابراین شناسایی امواج الیوت، برای تریدرهای به منظور تشخیص و پیش‌بینی روند قیمت اهمیت زیادی دارد و عموماً این مدل توسط معامله‌گران حرفه‌ای و باتجربه به کار برده می‌شود.

با این وجود، انتقاداتی هم از الگوی موج الیوت مبنی بر اینکه بسیار آبجکتیو یا ذهنی است نقل می‌شود. همچنین در این تئوری فرض می‌شود که بازار از روانشناسی توده‌ای یکسانی در بازه‌های زمانی مختلف پیروی می‌کند. به این ترتیب، اغلب به پیش‌‌بینی‌های قیمت حداکثری برای هر دو سناریوی نزولی و صعودی منجر می‌شود.

در گزارش آکادمی بایننس در خصوص نظریه موج الیوت آمده:

«منتقدین بر این باورند که تئوری موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی خود یک تئوری قانون‌مدار نیست و به مجموعه‌ای از قوانین آزادانه و بی‌اساس متکی است. با این حال، سرمایه‌گذاران و معامله‌گران موفقی هم وجود دارد که توانسته‌اند اصول الیوت را با روشی سودآور به کار گیرند».

نظریه موج الیوت یک الگوی تکنیکالی صرف یا ساختار بازار نیست. بلکه نگرشی است که با توجه به روند قیمت یک دارایی در زمان معین، مناسب بودن یا نبودن آن می‌تواند توسط معامله‌گران پذیرفته شود. مشخص کردن اینکه تئوری موج الیوت نادرست و ناقص است، امری دشوار است، زیرا اهداف قیمتی خاصی را تعیین نمی‌کند. از این رو، استفاده از این الگو کاملاً بر عهده معامله‌گران و تحلیلگران تکنیکال است که تا چه حد قادرند از این اصل بهره گرفته و روانشناسی توده‌ها در یک بازار خاص را ارزیابی کنند.

نظریه موج‌های فراگیر (Hyperwave)

نظریه هایپر ویوز یا امواج فراگیر که توسط تیلور جنکس (Tyler Jenks) توسعه داده شد، سعی بر توضیح قیمت‌ها از طریق احساسات سرمایه‌گذار دارد. این نظریه نشان می‌دهد که احساسات بازار به طور مکرر بین بدبینی و خوش‌بینی در حرکت است. این احساسات اغلب منجر به امواج فراگیری می‌شوند که در آن قیمت پیش از بازگشت به روند نزولی، افزایش شدیدی می‌یابد. اگرچه نظریه هایپر ویوز می‌گوید این الگو از احساسات بازار بر می‌خیزد، اما نمودار برای ترسیم خطوط روند، فقط از تحلیل تکنیکال و داده‌های قیمتی استفاده می‌کند. 

بر اساس نظریه امواج فراگیر، هر چرخه بازار شامل هفت مرحله است که در فازهای ۱، ۵ و ۷ قیمت زیر خط مقاومت و در فازهای ۲، ۳، ۴ و ۶ قیمت بالای خطوط حمایت است.

به عنوان مثال اگر روند بیت کوین در سال ۲۰۱۷ را در نظر بگیریم، خواهیم دید که پس از یک افزایش قیمت سریع، سقوطی بزرگ اتفاق افتاد. سقوطی که عمدتا مراحل ذکر شده بالا را دنبال می‌کند.

پیش ‌بینی قیمت‌های مبتنی بر نظریه امواج فراگیر اغلب بحث برانگیز بوده زیرا فرض می‌کنند سقف یک دارایی زده شده است. در نتیجه، اغلب منجر به پیش‌بینی‌های افراطی مانند کاهش ۸۰ تا ۹۰ درصدی قیمت از سقف خود می‌شوند. به عنوان مثال، معامله‌گر رمزارزها تام ویز که بارها از این الگو قیمتی استفاده کرده، در اوایل سال ۲۰۱۸ کف قیمت بیت کوین را ۱۵۰۰ دلار پیش‌بینی کرد. یک سال و نیم بعد، قیمت بیت کوین از حدود ۱۸۰۰۰ دلار به ۳۱۰۰ دلار رسید. ویز با اشاره به تئوری امواج فراگیر گفت: 

۱۲ درصد کمتر پیش‌بینی کرده بودم. این نهایت خطای من بود. وقتی به ۱۵۰۰ دلار رسیدم (از ژانویه سال ۲۰۱۸)، فقط ۱۲٪ از کف بازار خرسی عقب‌تر بودم. من نمی‌دانم چرا مردم فکر می‌کنند من هنوز منتظر بیت کوین ۱۵۰۰ دلاری هستم. این یک نگاه مسخره است. به نظر می‌رسد وقتی بیت کوین را ۱۵۰۰ دلار پیشبینی‌ کردم عده  بسیاری ناراحت شدند. زیرا من این موضوع را زمانی گفتم که قیمت بیت کوین در بالاترین سطح خود بود.

جمع‌بندی

مدلهای پیش‌بینی قیمت بیت کوین، صرفاً ابزاری برای داشتن دیدی کلی‌تر به بازار است و معمولاً به عنوان یک شاخص مهم برای معامله‌گران درنظر گرفته نمی‌شوند. به هر حال این الگوها همانند هر ابزاری دارای خطا هستند، به طوری که طی یک سال اخیر با ریزش بهای بیت کوین از سقف تاریخی ۶۹ هزار دلار، ما بارها نقض الگوی انباشت به جریان پلن بی را مشاهده کرده‌ایم.

نظر شما در خصوص الگوهای پیش‌بینی قیمت بیت کوین چیست؟ شما از چه الگویی استفاده می‌کنید و یا جای بررسی کدام الگوی قیمتی را در این مقاله خالی می‌بینید. منتظر دریافت نظرات شما عزیزان هستیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *