برای برخی افراد از دست دادن یک دلار در بلیط بخت آزمایی یک ریسک قابل قبول است و شاید برای عدهای دیگر، از دست دادن چند میلیون دلار! بنابراین مفهوم ریسک و خطرپذیری یک موضوع نسبی است. صنعت کریپتو به سرعت در حال رشد است و بسیاری آن را با طلا مقایسه میکنند. با بلوغ این صنعت، ما شاهد سیل سرمایهگذاران سنتی و خرده فروشی هستیم که به فضای کریپتو هجوم میآورند. صندوقهای سرمایهگذاری ریسکپذیر و سایر سرمایهگذاران نهادی به طور فزایندهای به کسبوکارهای ارز دیجیتال چشم دوختهاند تا ببینند آیا سودی برای تامین مالی آنها وجود دارد یا خیر. استارتآپهای کریپتو دارای ارزش سهام زیادی هستند و جریان اصلی آنها را بهعنوان ابزارهای سرمایهگذاری بادوام در نظر میگیرد.
در این مقاله از آکادمی مزدکس به بررسی سرمایه گذاری خطرپذیر در صنعت کریپتو میپردازیم.
سرمایهگذاری خطرپذیر چیست؟
جرقه فعالیت هر شرکت بزرگی با یک ایده عالی شروع میشود، اما حتی بهترین ایدهها هم بدون پول راه به جایی نمیبرند. یک استارت آپ برای رسیدن از چشمانداز تا اجرا، نیاز به تامین مالی کافی دارد و برای بسیاری از کارآفرینان، سرمایهگذاری خطرپذیر امری حیاتی در مراحل اولیه رشد است.
سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital) شکلی از سهام خصوصی است که به استارتآپها و شرکتهای نوظهور در مراحل اولیه با سابقه عملیاتی کم یا بدون سابقه که پتانسیل زیادی برای رشد دارند، کمک مالی میکند. شرکتهای نوپا در ازای تامین مالی، پشتیبانی فنی و تخصص مدیریتی، سهام مالکیت را به صندوق های سرمایهگذاری خطرپذیر می فروشند.
سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً به مدیران شرکتهای نوپا کمک میکنند تا روند توسعه و رشد خود را دنبال کنند. بنیانگذاران استارتآپ تخصص عمیقی در زمینه کسبوکار انتخابی خود دارند، اما ممکن است فاقد مهارتها و دانش لازم برای پرورش یک شرکت در حال رشد باشند. این در حالی است که سرمایهگذاران ریسکپذیر در هدایت شرکتهای جدید تخصص دارند.
سرمایهگذاری خطرپذیر یک سرمایه گذاری جایگزین است که معمولاً برای سرمایهگذاران نهادی و معتبر در دسترس است. صندوقهای بازنشستگی، مؤسسات مالی بزرگ، سرمایهگذاران با ارزش خالص بالا (HNWI) و مدیران دارایی معمولاً در صندوقهای VC سرمایهگذاری میکنند.
آشنایی با صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر
صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر از مجموعهای سرمایهگذار تشکیل شدهاند که میخواهند به سرعت مقدار قابل توجهی پول به دست آورند. مدیران این صندوقها یک دفترچه برای سرمایهگذاران بالقوه ارسال می کنند و از آنها دعوت به مشارکت میکنند.
مدیران صندوق خطرپذیر زمان قابل توجهی را صرف بررسی پتانسیل رشد هزاران پروژه میکنند. اگرچه آنها سرمایهگذاران محتاطی هستند، اما شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر دوست دارند پیشنهادات های خود را گسترش دهند.
استارتآپها معمولاً زمانی که برای عرضه عمومی آماده نباشند، روش تامین مالی ریسک پذیر را انتخاب میکنند. از طرف دیگر، آنها ممکن است نتوانند وجوهی را از سرمایه گذاران خرد جمع آوری کنند.
از طرفی صندوق های سرمایه گذاری ریسک پذیر علاقه خود را به شرکتهای شناخته شده کریپتو محدود نمیکنند. امروزه بسیاری از VCها در حال استفاده از مدلهای کسبوکار نوظهور مرتبط با رمزارزها که خدمات مشتقشده را به یک کاربران ارائه میکنند هستند. چنین مشاغلی شامل استارت آپهای گزارش مالیات رمزارزی، نرم افزار نمودار ارزهای دیجیتال و … است.
بنابراین، یکی از تفاوت های مهم بین سرمایهگذاری خطرپذیر و معاملات سهام خصوصی این است که سرمایهگذاری خطرپذیر تمایل دارد بر شرکتهای نوظهور متمرکز شود، در حالی که سهام خصوصی تمایل به تامین مالی شرکتهای بزرگتر و با سابقهتری دارد که به دنبال تزریق سهام یا فرصتی برای بنیانگذاران شرکت برای انتقال بخشی از سهام خود هستند.
تاریخچه سرمایه گذاری خطرپذیر
سرمایه گذاری خطرپذیر زیرمجموعه ای از سهام خصوصی (PE) است. در حالی که ریشه های PE را میتوان در قرن نوزدهم جستجو کرد، اما مفهوم فعلی سرمایهگذاری خطرپذیر پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک صنعت توسعه یافت.
ژرژ دوریوت، استاد بازرگانی دانشگاه هاروارد، به عنوان «پدر سرمایهگذاری خطرپذیر» شناخته میشود. او شرکت تحقیقات و توسعه آمریکا (ARD) را در سال 1946 راهاندازی کرد و یک صندوق 3.5 میلیون دلاری را برای سرمایهگذاری در شرکتهای توسعه فناوری در خلال جنگ جهانی دوم، برپا کرد. اولین سرمایهگذاری ARD مربوط به شرکتی بود برای استفاده از فناوری اشعه ایکس در درمان سرطان بود که دوریوت 200000 دلار در آن سرمایهگذاری کرد. زمانی که سهام این شرکت در سال 1955 عرضه عمومی شد، ارزش سرمایهگذاری دوریوت به 1.8 میلیون دلار رسید.
سرمایهگذاران ریسکپذیر چه افرادی هستند؟
مهمترین نکتهای که باید در رابطه با سرمایهگذاران ریسکپذیر در نظر بگیرید این است که این سرمایهگذاری منوط بر تصمیمات بیدقت و عجولانه نیست؛ بلکه این گروه از سرمایهگذاران پیش از اتخاذ تصمیمات خود نسبت به کسب اطلاعات کافی اقدام کرده و با آگاهی کامل نسبت به پذیرش ریسک، اقدام میکنند. به بیان دیگر ریسکپذیری به این معناست که سرمایهگذار هم توان تحمل ریسک را دارد و هم از نحوه مدیریت آن آگاهی دارد.
سرمایهگذاران ریسکپذیر عموماً با دید بلندمدت سرمایهگذاری میکنند. در واقع، بلندمدت بودن افق سرمایهگذاری از جمله موارد مهمی است که تحمل ریسک را در سرمایهگذاران افزایش میدهد. زمانی که قصد ندارید در فاصله کوتاهی به سرمایه خود دست بزنید، میتوانید تا حدی اطمینان داشته باشید که بازار بعد از نوسانات گذرا به تعادل نهایی خواهد رسید.
هدف اصلی سرمایهگذاران ریسکپذیر کسب حداکثر بازدهی است. در واقع کسب بازدهی برای این گروه از سرمایهگذاران به قدری اهمیت دارد که حاضرند بهخاطر آن حاضرند ریسک زیادی را تحمل کنند.
ساختار سرمایهگذاری خطرپذیر
تامین مالی خطرپذیر معمولا شامل پنج مرحله است. با این حال، اگر اهداف تامین مالی در دورهای قبلی برآورده نشود، یا بنیانگذاران بخواهند به دنبال بودجه بیشتری باشند، ممکن است مراحل بیشتری اضافه شود. اجازه دهید این پنج مرحله را در زیر بررسی کنیم.
مرحله 0: بذر پاشی
مرحله بذر پاشی، مرحله ایدهپردازی است که اغلب به عنوان مرحله رسمی گنجانده نمیشود، زیرا در این مرحله، اعضای تیم در حال تعیین این مساله هستند که آیا ایده بنیانگذار میتواند به محصول تبدیل شود یا خیر. در این محله سرمایه معمولاً به حلقه محدود خانواده و دوستان محدود میشود و شامل سهام نیست.
در این مرحله اگر بنیانگذار افراد مناسب را بشناسد، سرمایه گذاران فرشته ممکن است وارد شوند. سرمایهگذاران فرشته افراد بسیار ثروتمندی هستند که برخلاف VCها میتوانند در صورتی که به توانایی یک بنیانگذار اعتماد کامل داشته باشند، اعتبار یک پروژه را نادیده گرفته و به آن ورود کنند.
مرحله 1: تامین مالی اولیه
دور تأمین مالی اولیه کوتاه است. این مرحله شامل آزمایش دوام محصول در بازار است. استارتآپها با استفاده از ابزاری مانند تحلیل پتانسیل بازار، دوام بازار را تعیین میکنند. همانطور که از نام آن پیداست، ابزار تحلیل پتانسیل بازار به ارائه چارچوبی برای انجام تحقیقات بازار و تعیین اینکه آیا محصول ارزش عرضه به بازار را دارد یا خیر کمک می کند.
همچنین ممکن است استارت آپ مجبور باشد با ابزارهایی مانند Pitch Decks و اسناد مالی مانند صورت سود و زیان، پیش بینی جریان نقدی، نقشه راه پروژه و غیره، صندوق ریسکپذیر را متقاعد کند که محصول آنها ارزش سرمایه گذاری دارد.
سری A: تامین مالی اولیه
سری A زمانی است که همه چیز شروع به جدی شدن میکند و سهام وارد بازار میشود. در اینجا نیازی به درخواست استارتآپها نیست، زیرا این دور برای شرکتهای ارز دیجیتال که در مرحله رشد هستند، محفوظ است. آنها یک محصول معتبر و یک جامعه قوی، با جریان نقدی ثابت دارند.
آنچه این شرکت ها به دنبال آن هستند سرمایه است که به آنها کمک میکند محصول خود را گسترش دهند. در این مرحله، سرمایهگذاران در معرض ریسک بسیار کمتری هستند، زیرا محصول یا خدمات شرکت قبلاً تأیید شده است. علاوه بر این، تمرکز کسب و کار بر جذب مشتری و همچنین بازاریابی و تبلیغات است.
سری B: تامین مالی اولیه
دور تامین مالی سری B به تکرار بیشتر، فروش و بازاریابی اختصاص داده شده است. دورهای سری B به مساله مقیاسپذیری تمرکز دارند. شرکتهایی که به این مرحله راه یافتهاند در مرحله توسعه هستند. آنها به دنبال فرصتهایی برای گسترش فعالیت خود و بهبود دسترسی به بازار هستند. ناگفته نماند که شرکتها در این مرحله، یک پایگاه کاربری گسترده دارند.
شرکتها برای سرعت بخشیدن به گسترش خود، قصد دارند از بودجه برای ایجاد یک تیم توانمند و تقویت محصول خود استفاده کنند. به طور خاص، شرکت مورد نظر باید در بازاریابی و فروش، منابع انسانی، توسعه کسب و کار و خدمات مشتری سرمایه گذاری کند.
سری C: مرحله توسعه
آخرین دور رسمی تامین مالی خطرپذیر، مرحله توسعه است. در این مرحله، یک کسب و کار قصد دارد به بازارهای دیگر گسترش یابد و خطوط تولید خود را توسعه دهد. شرکتهایی که به تامین مالی سری C می رسند در حال حاضر در حوزه کاری خود تثبیت شدهاند. این تامین مالی به آنها کمک میکند تا محصولات یا خدمات جدیدی ایجاد کنند و فعالیتهای خود را به بازارهای بینالمللی معرفی کنند.
مقیاسپذیری، در این مرحله، از طریق جذب سایر مشاغل نیز رخ میدهد. به عنوان مثال، شرکتی که خدمات کارگزاری کریپتو ارائه میکند در ایالات متحده به موفقیت دست مییابد و میخواهد به بازار کانادا گسترش یابد. این شرکت همچنین ممکن است سعی کند خدمات مالی دیگری را خارج از محدوده خود معرفی کند.
در این مرحله، ریسک سرمایهگذاری کمتر است، اما بازده بالقوه نیز پایین میشود. یک استارتاپ در این سطح باید با یک محصول تجاری در دسترس، درآمد کافی ایجاد کند. بسیاری از دریافت کنندگان تامین مالی در فاز توسعه، دو تا سه سال از سابقه فعالیت آنها گذشته است.
سری اضافی (اختیاری): مرحله Pre-IPO
در مرحله Pre-IPO، شرکتها به دلایل متعددی قصد دارند سهام خود را در بورس عرضه کنند. دلایل عمومی شدن شامل دسترسی بیشتر به سرمایهگذاران از هر نوع و سرمایه اضافی، افزایش اعتماد عمومی و میزان قابل توجهی از تبلیغات است.
این دور تامین مالی به فعالیتهایی مانند ادغام و اکتساب، رویکردهای حذف رقبا و تامین مالی برای آمادهسازی برای عرضه اولیه سهام اختصاص دارد.
شرکتهای سرمایهگذار ریسک پذیر و صنعت کریپتو
صنعت کریپتوکارنسی هنوز در مراحل ابتدایی خود است و فضای بی نهایتی برای رشد آن وجود دارد. بسیاری از شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر میدانند که آینده متعلق به کریپتو است و نمیخواهند چیزی را که ممکن است بزرگترین فرصت سرمایهگذاری زمان ما باشد، از دست بدهند. با این حال، بازار کریپتو همچنان بیثبات است، اما شرکتهای VC که به شرکتهای بلاک چین و ارزهای دیجیتال اطمینان دارند، آمادهاند تا ریسکهای بیشتری را متقبل شوند.
تامین مالی خطرپذیر در فضای کریپتو هیچ تفاوتی با تامین مالی ریسک پذیر معمولی ندارد. اگرچه صندوقهای ریسکپذیر به دلیل پذیرش جریان اصلی به عنوان یک رویکرد تامین مالی سنتی در نظر گرفته میشوند، اما به طور فزایندهای به دنبال ارزهای دیجیتال هستند. این امر به پلتفرمهای تبلیغاتی بزرگی مانند فیس بوک (متا) و گوگل که تصمیم به لغو ممنوعیت تبلیغات کریپتو گرفتهاند نسبت داده میشود. علاوه بر این، با پذیرش کریپتو از سوی جریان اصلی و سرمایهگذاران نهادی، شرکتهای ریسک پذیر به صنعت کریپتو به عنوان یک سرمایهگذاری کم خطر نگاه میکنند.
با این حال، این را می توان یک شمشیر دولبه در نظر گرفت. از این گذشته، تعدد سرمایهگذاریها، هزاران پروژه جدید را تشویق کرده تا این بازار را رصد کنند. بنابراین، حتی اگر کلاهبرداریهای انگشت شماری هم وجود داشته باشد، اکثر آنها سرمایهگذاریهای پرخطر هستند.
اما این امر بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیر را منصرف نکرده و استارتآپهای کریپتو میتوانند بالاترین بازدهی را در هر صنعتی داشته باشند. در نهایت باید به این نکته اشاره کنیم که ریسکهای محاسبهشده و مدیریت ریسک، مجموعهای از مهارتهاییست که مدیران صندوق سرمایهگذاری VC نیاز دارند.
مزایا و معایب تامین مالی ریسک پذیر در کریپتو
شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر به دنبال بازدهی بالا هستند، که این به معنای افزایش ارزش سهام با نقدشوندگی بالا است.
یکی از مزیتهای اصلی دریافت سرمایهگذاری خطرپذیر این است که به استارتآپهای کریپتو مشروعیت میدهد. این مشروعیت پتانسیل جذب سرمایه بیشتر از سرمایهگذاران خرد را نیز به همراه دارد.این به این دلیل است که ICOها و سایر روشهای جذب سرمایه ارزهای دیجیتال موانع بسیار کمتری را برای ورود به بازار ایجاد میکنند. (در بسیاری از موارد، یک وب سایت و یک وایت پیپر مناسب تمام آن چیزی است که برای راهاندازی یک ICO لازم است.)
در مقابل، وجوه ریسکپذیر، دقت بیشتری را انجام خواهند داد، مانند بررسی سلامت پروژه و توانایی تیم برای انجام وعدههای آتی و همچنین تحقیق در جامعه و بازار برای پیشبینی سودآوری. از طرفی، سرمایهگذاری VC به تحکیم روابط و ارتباطات بین صنایع مختلف میانجامد. بنابراین، ارتباطهای یک شرکت VC ممکن است در صورت بروز هرگونه چالشی در یک حوزه ناآشنا مفید باشد.
سرمایهگذاران ریسکپذیر می دانند که همه پروژهها موفق نیستند. مطمئناً، هدف اصلی آنها کسب درآمد است، اما اگر شرکتی فسخ کند، تعهدی برای بازپرداخت هیچ یک از وجوه وجود ندارد. علاوه بر این، صندوق های سرمایه گذاری VC برای مدت طولانی ریسکهای سرمایهگذاری را پذیرفتهاند و با شرایط بازی آشنا هستند. تجربهای که آنها میتوانند به اشتراک بگذارند میتواند برای بسیاری از شرکتهای رمزارزی، مشاوره سرمایهگذاری ارزشمندی باشد.
به طور خلاصه مزایا و معایب تامین مالی خطرپذیر عبارت است از:
- سرمایه مورد نیاز برای راهاندازی عملیات را به شرکتهای نوظهور ارائه میکند.
- برخلاف وامهای بانکی، شرکتها برای تامین سرمایه خطرپذیر نیازی به جریان نقدی یا دارایی ندارند.
- سرمایههای خطرپذیر میتوانند خدمات مشاوره را برای یک شرکت جدید ارائه دهند.
- VC ها تمایل دارند سهم زیادی از حقوق صاحبان شرکت را مطالبه کنند.
- شرکتهای سرمایهگذار VC ممکن است کنترل خلاقانه خود را از دست دهند، زیرا سرمایهگذاران آنها بازده فوری را طلب میکنند.
- VCها همچنین ممکن است شرکت را تحت فشار قرار دهند تا به جای دنبال کردن رشد بلندمدت، از سرمایه گذاری خود خارج شوند.
انواع قرارداد سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران
به طور کلی در ایران سه الگو یا روش برای اجرای قرارداد سرمایهگذاری خطرپذیر وجود دارد:
۱- قرارداد سهامی
مدل اول اجرای قرارداد سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران که رایجترین شکل اجرای آن هم هست، بر اساس تبادلی بین سرمایهگذار و بنیانگذار استارتآپ انجام میشود.
بر اساس این مدل مدیران استارتآپ در ازای دریافت منابع مالی، درصدی از سهام شرکت را در اختیار سرمایهگذار قرار میدهند.
۲- قرض قابل تبدیل به سهام
در روش دوم این قرارداد، مبلغی که سرمایهگذار بهعنوان قرض به صاحبان شرکتها اعطا میکند، به شکل قرضی درمیآید که همزمان با پیشرفت و رشد شرکت به سهام تبدیل خواهد شد. در این روش قرار نیست موسسان شرکت پس از سودآوری، اصل پول و سود حاصل از آن را به سرمایهگذار برگردانند، بلکه اقدام به انتقال درصدی از سهامهای شرکت به او میکنند.
۳- مدل حقالامتیاز یا رویالتی
در این روش سرمایهگذار بهمیزان مبلغی که سرمایهگذاری کرده است، سهام دریافت میکند. از طرفی او میتواند بخشی از محصول تولیدشده را نیز برداشت کند و بفروشد. البته اگر از این امکان استفاده کند، باید به میزان محصول برداشتی، سهامش را به استارتآپ بازگرداند.
شاخص سرمایهگذاری خطرپذیر
در ادامه مهمترین شاخصهای عملكردی صندوقهای سرمایه گذاری خطرپذير را معرفی میكنيم.
1. مشارکت در مدیریت شرکتها: نباید تصور كرد كه نقش سرمایهگذاران خطرپذير در تامين منابع مالی خلاصه میشود و آنها نسبت به عملكرد شرکتهای سرمایهپذیر خود، موضعی انفعالی دارند. اين سرمایهگذاران به سبب مشاركت در مالكيت شرکتهای نوپا، خود را در قبال موفقيت آنها مسئول میدانند و بيشترين سعی را دارند كه با این كمك، سود سرمایهگذاریهای خود را افزايش دهند.
2. ارزیابی مدیریتی: منابع مالی خطرپذير بيشتر در شرکتهای جوان و نوپايی كه رشدی سريع دارند و به طور ذاتی به واحدهای اقتصادی مهم تبديل میشوند سرمایهگذاری میشود. اما تشخيص اين توان ذاتی به هيچ وجه كار سادهای نيست. زيرا ممكن است اين شرکتها در مراحلی باشند كه هنوز هيچ محصول واقعی يا بنگاه سازمانیافتهای وجود نداشته باشد.
به اين دليل، اینگونه سرمایهگذاریها با خطرات فراوانی روبهرو هستند. بنابراین، لازم است تا در مراحل نخست، ارزیابیهای بسيار دقيقی از اینگونه شرکتها به عمل آيد.
3. خطرپذیری: یکی از شاخصهای کلیدی سرمایهگذاری خطرپذیر، در میزان ریسک پذیری این شرکتها نهفته است. بسیاری از استارت اپها و شرکتهای نوظهور به دلیل همین خصیصه مهم به شرکت های سرمایه گذار خطر پذیر مراجعه میکنند.
4. انگیزه سودآوری: در تعريف سرمایهگذاری خطرپذير آمده: «پذيرش خطر بالا كه به اميد كسب سود فراوان صورت میگیرد». مطمئناً، پذيرش خطر بايد با انگیزه كسب سود بيشتر همراه باشد، در غير اين صورت اگر سرمایهداران در پی سود محدود و ناچيز باشند، میتوانند به نرخ بانكی يا ديگر سرمایهگذاریهای مطمئن (مانند اوراق قرضه و مشاركت) بسنده كنند.
5. دید بلندمدت: اساسا توسعه تکنولوژی در ديدگاه کوتاهمدت جایگاهی ندارد. به بیانی سادهتر، اگر ديدگاه کوتاهمدت بر صندوقهای موردنظر حاكم باشد، نه تنها اين صندوقها بهتدریج از مفهوم سرمايهگذاری خطرپذير دور میشوند، بلكه مهمتر از آن، ديگر در راستای اهداف توسعه تكنولوژی گام بر نخواهد گذاشت و عملكرد آنها مانند مؤسسههای مالی و بانكی میشود.
6. مدیریت حرفهای: سرمايهگذاری خطرپذير، بايد جريان سرمايه را نيز تسهیل کند. به بيان ديگر سرمایهگذاران خطرپذير موفق، نه تنها پروژههای خوب بلكه سرمایهگذاران نو و دارای گرايش به سرمایهگذاری را نيز شناسايی میکنند تا از پيوستگی و رشد پروژه مطمئن شوند؛ که تمام اینها یک مديريت حرفهای را طلب میکند.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم به تاریخچه، نحوه عملکرد، مزایا و معایب سرمایهگذاری ریسکپذیر بپردازیم. این سرمایهگذاری همانطور که از نامش پیداست، با ریسک بسیار زیادی همراه است و از طرفی احتمال بازدهی زیادی در آن وجود دارد؛ که این باعث شده به یکی از روشهای محبوب تامین مالی برای شرکتها و استارت آپهای نوظهور بدل شود.
در صورتی که که هرگونه سوال یا نکتهای پیرامون سرمایهگذاری خطرپذیر دارید، لطفا در بخش نظرات آن را با ما درمیان بگذارید.؟
لینک کوتاه کپی شد https://mazdax.ir/academy/?p=5650